کاشی های پنروز قرن ها قبل از تولد راجر پنروز ساخته شدند.
در سال 1973، راجر پنروز، فیزیکدان ریاضی بریتانیایی، “کاشی های پنروز” را توصیف کرد، دو شکلی که می توانند در یک الگوی بی پایان و تکرار نشدنی در کنار هم قرار گیرند . نه تنها زیبا به نظر می رسید، بلکه برخی از ایده های مرسوم در مورد تقارن و تناوب را به چالش کشید. تصور میشد که پیشگامانه باشد – و از بسیاری جهات، چنین بود – اما مشخص شد که هنرمندان اسلامی قرون وسطی ریاضیات مدرن را به ثمر رساندهاند.
چندین سال پیش، پیتر لو، فیزیکدان هاروارد، در حال بازدید از ازبکستان بود که با یک ساختمان قرن پانزدهم میلادی روبرو شد که به زیبایی با کاشی کاری های پیچیده تزئین شده بود. در سال 2007، لو مطالعه ای را منتشر کرد که نشان داد الگوی کاشی کاری پنروز، 500 سال قبل از پنروز بود.
لو به هاروارد گازت گفت: «ما نمیتوانیم به طور قطع بگوییم معنی آن چیست .
این می تواند دلیلی بر نقش اصلی ریاضیات در هنر اسلامی قرون وسطی باشد یا می تواند تنها راهی برای صنعتگران باشد تا هنر خود را آسان تر بسازند. با این حال، اگر همه اینها تصادفی باشد، باور نکردنی خواهد بود. حداقل، این فرهنگ به ما نشان می دهد که اغلب به اندازه کافی به آن اعتبار نمی دهیم، بسیار پیشرفته تر از آن چیزی است که قبلاً فکر می کردیم.
سوراخ خرگوش ممکن است حتی عمیق تر شود. تری مور در سخنرانی در TED Talk در آوریل 2022 توضیح میدهد که چگونه الگوهای تکراری مشابه در آفرینشهای فرهنگهای سراسر جهان، از معماری مصر باستان و یونان باستان، تا آثار هنری آزتکها و استرالیاییهای بومی به پایان رسیده است.
در حالی که نامگذاری همه این الگوها به کاشیهای پنروز اشتباه است، مور پیشنهاد میکند که شباهتهای زیباییشناختی قوی دارند و در نهایت امیدوارند همان چیزی را بیان کنند: پیچیدگی زیبای زندگی انسان و وحدت پنهانی که زیربنای آن است.
برخی ممکن است این وحدت زیربنایی پنهان را «خدا» یا «یگانگی جهان» بنامند، در حالی که برخی دیگر ممکن است آن را نام علمی تخیلی مانند «پیوستار زیباییشناختی تمایز نیافته» بگذارند. هر چه اسمش را بگذارید، به نظر می رسد احساسی است که هزاران هزار سال تخیل انسان را تسخیر کرده است.
وقتی ما این طرحهای شگفتانگیز را میبینیم که توسط فرهنگهایی ایجاد شدهاند که هزاران مایل یا هزاران سال از فرهنگ ما جدا شدهاند، میتوانیم بدانیم که اینها تزئینات نیستند. مور در پایان میگوید: «اینها بیانیههایی درباره ارزشهای بنیادینی است که فرهنگ داشت.
آنها یک بیانیه هستند. آنها یک پیام هستند.»
دیدگاهتان را بنویسید